English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7938 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sediment escape U ساختمانهای تخلیه و شستشو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cargo outturn message U پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation U تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
permanent structures U ساختمانهای دائمی
temporary structures U ساختمانهای موقتی
temporary structures U ساختمانهای موقت
farmery U ساختمانهای رعیتی
access structures U ساختمانهای عبور و مرور
construction work in progress U هزینه ساختمانهای نا تمام
farmstead U ابنیه و ساختمانهای مجاورمزرعه
grange U خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
granges U خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
sheet pile U سپر فولادی برای ساختمانهای ابی
intrusive bodies U ساختمانهای زمین شناسی بیرون زده
clearing U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings U تخلیه محل تخلیه بیماران
gutta U تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
freeboard deck U عرشهای که در زیران ساختمانهای غیر قابل نفوذ اب قرارگرفته
networking U 1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف
laundering U شستشو
laundered U شستشو
launders U شستشو
embrocation U شستشو
launder U شستشو
purification U شستشو
ablution U شستشو
embrocations U شستشو
scouring U شستشو
bathed U شستشو
washes U شستشو
cleaning U شستشو
washed U شستشو
bath U شستشو
wash U شستشو
ablutions U شستشو
elution U شستشو
souse U شستشو
lotions U شستشو
imbathe U شستشو
lavation U شستشو
leaching U شستشو
washing U شستشو
lotion U شستشو
bathing U شستشو
lixiviation U شستشو
civil engineering works U بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
infrastructures U تاسیسات ثابت پادگانی ساختمانهای پادگانی
washer U شستشو کننده
rinser U شستشو کننده
washers U شستشو کننده
wash out U شستشو کردن
abluent U شستشو دهنده
purification U شستشو تصفیه
wash oil U روغن شستشو
to take a bath U شستشو کردن
ablutomania U وسواس شستشو
acid leach U شستشو با اسید
debenzolation U شستشو با بنزول
water extraction U آبگیری [پس از شستشو]
levigate U شستشو دادن
imbathe U شستشو کردن
imbathe U شستشو دادن
cleaning door U دریچه شستشو
cleaning process U فرایند شستشو
cleaning room U اطاق شستشو
flush tank U حوضچه شستشو
embrocate U شستشو دادن
washable U قابل شستشو
wash U شستشو دادن
washed U شستشو دادن
washed U اب دادن شستشو
washes U شستشو دادن
washes U اب دادن شستشو
wash U اب دادن شستشو
acid dip U شستشو با اسید
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
wash off U با شستشو پاک کردن
bathes U استحمام کردن شستشو
lave U چکیدن شستشو کردن
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
bathe U استحمام کردن شستشو
elutriation U شستشو با اب فرسایش انتخابی
scrubbing process U فرایند شستشو و تصفیه
rinses U با اب پاک کردن شستشو
rinsed U با اب پاک کردن شستشو
rinse U با اب پاک کردن شستشو
wash away U با شستشو پاک کردن
dehydration U [آبگیری فرش پس از شستشو]
wash out U محو کردن شستشو
tubber U گازر شستشو دهنده
change (one's) mind <idiom> U مغز کسی را شستشو دادن
absterge U تمیز کردن شستشو دادن
shampoos U باشامپویا سرشوی شستشو دادن
shampoo U باشامپویا سرشوی شستشو دادن
back blowing U عمل شستشو و توسعه چاه
abstergent U شستشو دهنده ماده پاک کننده
needle bath U شستشو در زیر ابی که با دانههای خیلی ریز بر تن میریزد
lavage U انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
color fastness U درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو
leachate U مایعی که بوسله شستشو ازخاک یا واسطه دیگری بگذرد
lixiviate U تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
bleaching materiel U پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
raw wool U پشم خام [پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
emptying U تخلیه
discharge U تخلیه
discharges U تخلیه
LSD U تخلیه
landing, storage, delivery U تخلیه
unloading U تخلیه
depletion U تخلیه
evacuating U تخلیه
disembarkation U تخلیه
evacuate U تخلیه
evacuates U تخلیه
stripping U تخلیه
exhaust U تخلیه
evacuation U تخلیه
discharged U تخلیه
unstuffing U تخلیه
evacuated U تخلیه
exhausts U تخلیه
bleacher U کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
discharge opening U مجرای تخلیه
discharge pressure U فشار تخلیه
drain plug U پیچ تخلیه
discharge of chips U تخلیه براده ها
flaming discharge U تخلیه مشتعل
discharge nozzle U فواره تخلیه
discharge velocity U سرعت تخلیه
discharge head U ارتفاع تخلیه
discharge gate U دریچه تخلیه
exhaust stroke U مرحله تخلیه
exhaust chute U ناودان تخلیه
evacuant U تخلیه کننده
electric discharge U تخلیه الکتریکی
education pipe U لوله تخلیه
disruptive discharge U تخلیه جرقهای
discharging wharf U اسکله تخلیه
discharging berth U اسکله تخلیه
discharger of a capacitor U تخلیه خازن
discharge spout U ناودانه ی تخلیه
electrical discharge U تخلیه برقی
electron discharge U تخلیه الکترونها
escape channel U مجرای تخلیه اب
discharge opening U راهگاه تخلیه
discharge recorder U تخلیه نگار
discharge resistance U مقاومت تخلیه
clearing out [of a place] U تخلیه [فضایی]
discharge valve U سوپاپ تخلیه
electrostatic discharge U تخلیه الکتروستاتیکی
discharge voltage U ولتاژ تخلیه
tipper U تخلیه کننده
ozone depletion U تخلیه اوزون
undulatory discharge U تخلیه مواج
oscillating discharge U تخلیه مواج
non self maintained discharge U تخلیه وابسته
neural discharge U تخلیه عصبی
medical recovery U تخلیه پزشکی
medical evacuation U تخلیه بیماران
point discharge U تخلیه نقطهای
surging discharge U تخلیه نوشی
sluiceway U دهانه تخلیه
site clearance U تخلیه کارگاه
self maintained discharge U تخلیه ناوابسته
rotary discharger U تخلیه گر گردان
road clearance U تخلیه جاده
residual discharge U تخلیه مانده
relief well U چاه تخلیه
internal discharge U تخلیه داخلی
impulse discharge U تخلیه ضربهای
lightning discharge U تخلیه اتمسفری
high rate discharge U تخلیه شدید
glow discharge U تخلیه تابناک
roll on/roll off U بارگیری- تخلیه
to offload U تخلیه کردن
medical evacuation U تخلیه پزشکی
medical evacuation U تخلیه بهداری
main discharge U تخلیه اصلی
lightning discharge current U جریان تخلیه
catharsis U تخلیه هیجانی
glow discharge U تخلیه تابنده
evacuates U تخلیه کردن
evacuated U تخلیه کردن
chain of evacuation U سیستم تخلیه
evacuate U تخلیه کردن
disembarks U تخلیه کردن
disembarking U تخلیه کردن
disembarked U تخلیه کردن
disembark U تخلیه کردن
quitting U تخلیه خانه
quit U تخلیه خانه
coefficient of discharge U ضریب تخلیه
drains U تخلیه کردن
cooling water discharge U تخلیه اب سرد
brush discharge U تخلیه جارویی
evacuating U تخلیه کردن
abreaction U تخلیه هیجانی
air evacuation U تخلیه هوایی
unloads U تخلیه کردن
area evacuation U تخلیه منطقهای
Recent search history Forum search
1several states in united stats limit "end of pipe "discharges into natural water bodies to 500 mg/L of total dissolved solids
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com